جدول جو
جدول جو

معنی وساطت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

وساطت کردن
میانجی گری کردن
تصویری از وساطت کردن
تصویر وساطت کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
وساطت کردن
میانجی کردن شفاعت کردن
تصویری از وساطت کردن
تصویر وساطت کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مساحت کردن
تصویر مساحت کردن
اندازه کردن اندازه گرفتن پیمودن اندازه گرفتن و پیمودن زمینی را
فرهنگ لغت هوشیار
سمسول ورزیدن رقص و کچول آغازیدند و لور و سمسول ورزیدند (راحه الصدور رویه 4) بی شرمی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وصایت کردن
تصویر وصایت کردن
سفارش کردن اندرزنیدن وصیت کردن سفارش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ईर्ष्या करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ساطع کردن
تصویر ساطع کردن
برافشاندن، افشاندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
آرام کردن توشتاندن خاموش کردن آرام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وفات کردن
تصویر وفات کردن
در گذشتن جان سپردن مردن مردن وفت کردن در گذشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بساط کردن
تصویر بساط کردن
((~. کَ دَ))
اسباب عیش و نوش را فراهم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وفات کردن
تصویر وفات کردن
مردن، وفات یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
Silence
دیکشنری فارسی به انگلیسی